عجایبی از انیشتین

ساخت وبلاگ
١-اوبا سر بزرگ متولد شد
وقتیانیشتن به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی که مادر ویتصور می کرد، فرزندش ناقص است،اما او بعد از چند ماه سر و بدن او بهاندازه های طبیعی بازگشت.

۲-حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود، نبود
مطمئناانیشتن می توانسته کتابهای مملو از فرمول و قوانین را حفظ کند،اما برای بهیاد آوری چیز های معمولی واقعا حافظه ضعیفی داشته  است. او یکی از بدتریناشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای اینفراموشکاری، مختص دانستن آن [تولد ]برای بچه های کوچک بود.

۳ -او ازداستانهای علمی-تخیلی متنفر بود
انیشتناز داستانهای تخیلی بیزار بود. زیرا که احساس می کرد ،آنها باعث تغییر درکعامه مردم ازعلم می شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیز هایی کهحقیقتا نمی توانند اتفاق بیفتند میدهد.
به بیان او “من هرگزدر موردآینده فکر نمی کنم،زیراکه آن به زودی می آید. به این دلیل او احساس می کردکسانی که بطور مثال بشقاب پرنده ها را می بینّند باید تجربه هایشان رابرای خود نگه دارند.

۴-او در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد
درسال۱۸۹۵ در سن ۱۷ سالگی،انیشتن که قطعا یکی از بزرگترین نوابغی است،که تاکنون متولد شده،در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تکنیک سوییس رد شد.
درواقع او بخش علوم وریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثلتاریخ و جغرافی رد شد.وقتی که بعدها از او در این رابطه سوال شد؛اوگفت:آنها بی نهایت کسل کننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به اینسوالات را در خود آحساس نمی کرد.

۵-او علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت!
انیشتندر سنین جوانی یافته بود که شصت پا باعث ایجاد سوراخ در جوراب می شود.سپستصمیم گرفت که دیگر جوراب به پا نکند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.
علاوهبر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، اوعقیده داشت یا مردم اورا می شناسند و یا نمی شناسند.پس این مورد قبول واقعشدن[آن هم از روی پوشش] چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟

۶-او فقط یکبار رانندگی کرد.
انیشتنبرای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه، از راننده مورد اطمینان اشکمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین اورا هدایت می کرد، بلکه همیشه درطول سخنرانی ها در میان،شنوندگان حضور داشت. انیشتن، سخنرانی مخصوص به خودرا انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش، بطور دقیقی آنها را حفظ می کرد.یک روز انیشتن در حالی که در راه دانشگاه بود، باصدای بلند در ماشینپرسید:چه کسی احساس خستگی می کند؟ راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشانرا عوض کنند و او جای انیشتن سخنرانی کند،سپس انیشتن بعنوان راننده او رابه خانه بازگرداند. عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود.انیشتن تنها در یکدانشگاه استاد بود، و در دانشگاهی که وقتی برای سخنرانی داشت، کسی او رانمی شناخت و طبعا نمی توانست او را از راننده اصلی تمییز دهد. او قبولکرد، اماکمی تردید در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از رانندهاش پرسیده شود، او چه پاسخی خواهد داد، در درونش داشت.
به هر حالسخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور انیشتن درست از آب درآمد.دانشجویان در پایان سخنرانی انیتشن جعلی شروع به مطرح کردن سوالات خودکردند.
در این حین راننده باهوش گفت “سوالات بقدری ساده هستند که حتیراننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید”سپس انیشتن از میان حضاربرخواست وبه راحتی به سوالات پاسخ داد،به حدی که باعث شگفتی حضار شد.

۷-الهام گر او یک قطب نما بود.
انیشتن در سنین نوجوانی یک قطب نمابه عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت کرده بود.
وقتیکه او طرز کار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می کرد طرز کار آن را درککند. او بعد از انجام این کار بسیار شگفت زده شد.بنابر این تصمیم گرفت علتنیروهای مختلف در طبیعت را درک کند.

۸-راز نهفته در نبوغ او
بعداز مرگ انیشتن در ۱۹۵۵ مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقاتبرداشته شد. اما اینکار بصورت غیر قانونی انجام شد.بعدها پسر انیشتن به اواجازه تحقیقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.
هاروی تکه هایی ازمغز انیشتن را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از این مطالعاتدریافت می شود که مغز انیشتن در مقایسه با میانگین متوسط انسانها،مقداربسیار زیادی سلولهای گلیال که مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است.همچنینمغز انیشتن مقدار کمی چین خوردگی حقیقی موسوم به شیار سیلویوس داشته، کهاین مسئله امکان ارتباط آسان تر سلولهای عصبی را بایکدیگر فراهم می سازد.

علاوهبر اینها مغز او دارای تراکم و چگالی زیادی بوده است و همینطور قطعهآهیانه پایینی دارای توانایی همکاری بیشتر با بخش تجزیه و تحلیل ریاضیاتاست.

شیمی...
ما را در سایت شیمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی شفیع زاده alishafizadeh بازدید : 259 تاريخ : شنبه 16 دی 1391 ساعت: 23:36